روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید .
روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد.
عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
«دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم.»
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده است.
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مىشد هیجان هم بالا مىرفت. همه پیش خود فکر مىکردند: «این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد.
آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید. نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
«تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متدا¬وّل کنید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید.. شما تنها کسى هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید.
زندگى شما وقتى که رِئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگىتان یا محل کارتان تغییر مىکند، دستخوش تغییر نمىشود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید.
مهمترین رابطهاى که در زندگى مىتوانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکنها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیتهاى زندگى خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد بطریقی به آنها اعتقاد دارد را به او باز مىگرداند. تفاوتها در روش نگاه کردن به زندگى است.»
There was a one hour interview on CNBC with Warren Buffet, the second richest man who has donated $31 billion to charity.
مصاحبه ای بود در شبکه سی ان بی سی با آقای وارنر بافیت، دومین مرد ثروتمند دنیا که مبلغ 31 بیلیون دلار به موسسه خیریه بخشیده بود.
Here are some very interesting aspects of his life:
در اینجا برخی از جلوه های جالب زندگی وی بیان شده:
1. He bought his first share of stock at age 11 and he now regrets that he started too late!
1- او اولین سهامش را در 11 سالگی خرید و هم اکنون از اینکه دیر شروع کرده ابراز پشیمانی می نماید!
2. He bought a small farm at age 14 with savings from delivering newspapers.
2- او از درآمد مربوط به شغل توزیع روزنامه ها، یک مزرعه کوچک در سن 14 سالگی خرید.
3. He still lives in the same, small 3-bedroom house in midtown Omaha , that he bought after he got married 50 years ago. He says that he has everything he needs in that house. His house does not have a wall or a fence.
3- او هنوز در همان خانه کوچک 3 اتاق خوابه واقع در مرکز شهر اوماها زندگی می کند که 50 سال قبل پس از ازدواج آنرا خرید. او می گوید هر آنچه که نیازمند آن می باشد، درآن خانه وجود دارد. خانه اش فاقد هرگونه دیوار یا حصاری می باشد.
4. He drives his own car everywhere and does not have a driver or security people around him.
4- او همواره خودش اتومبیل شخصی خود را می راند و هیچ راننده یا محافظ شخصی ندارد.
5. He never travels by private jet, although he owns the world's largest private jet company.
5- او هرگز بوسیله جت شخصی سفر نمی کند هرچند که مالک بزرگترین شرکت جت شخصی دنیا می باشد.
6. His company, Berkshire Hathaway, owns 63 companies.He writes only one letter each year to the CEOs of these ompanies, giving them goals for the year. He never holds meetings or calls them on a regular basis. He has given his CEO's only two rules.
6- شرکت وی به نام برکشایر هات وی، مشتمل بر 63 شرکت می باشد. او هرساله تنها یک نامه به مدیران اجرائی این شرکتها می نویسد و اهداف آن سال را به ایشان ابلاغ می نماید. او هرگز جلسات یا مکالمات تلفنی را بر مبنای یک شیوه قاعده مند برگزار نمی نماید. او به مدیران اجرائی خود 2 اصل آموخته است:
Rule number 1: Do not lose any of your shareholder's money.
اصل اول: هرگز ذره ای از پول سهامداران خود را هدر ندهید.
Rule number 2: Do not forget rule number 1.
اصل دوم: اصل اول را فراموش نکنید.
7. He does not socialize with the high society crowd. His pastime after he gets home is to make himself some popcorn and watch television.
7- او به کارهای اجتماعی شلوغ تمایلی ندارد. سرگرمی او پس از بازگشتن به منزل، درست کردن مقداری ذرت بوداده (پاپکورن) و تماشای تلویزیون می باشد.
8. Bill Gates, the world's richest man, met him for the first time only 5 years ago. Bill Gates did not think he had anything in common with Warren Buffet. So, he had scheduled his meeting only for half hour. But when Gates met him, the meeting lasted for ten hours and Bill Gates became a devotee of Warren Buffet.
8- تنها 5 سال پیش بود که بیل گیتس، ثروتمندترین مرد دنیا، او را برای اولین بار ملاقات نمود. بیل گیتس فکر نمی کرد وجه مشترکی با وارنر بافیت داشته باشد. به همین دلیل او ملاقاتش را تنها برای نیم ساعت برنامه ریزی نموده بود. اما هنگامی که بیل گیتس او را ملاقات نمود، ملاقات آنها به مدت 10 ساعت به طول انجامید و بیل گیتس یکی از شیفتگان وارنر بافیت شده بود.
9. Warren Buffet does not carry a cell phone, nor has a omputer on his desk. His advice to young people: 'Stay away from credit cards and invest in yourself and remember:
9- وارنر بافیت نه با خودش تلفن همراه حمل می کند و نه کامپیوتری بر روی میزکارش دارد. توصیه اش به جوانان اینست که: از کارتهای اعتباری دوری نموده و به خود متکی بوده و بخاطر داشته باشند که:
A.
Money doesn't create man, but it is the man who created money.
الف) پول انسان را نمی سازد، بلکه انسان است که پول را ساخته.
B.
Live your life as simple as you are.
ب) تا حد امکان ساده زندگی کنید.
C.
Don't do what others say. Just listen to them, but do what makes you feel good.
ج) به آنچه که دیگران میگویند عمل نکنید. فقط به حرف دیگران گوش دهید اما به آنچه که خود احساس میکنید خوب است عمل کنید. آنچه که دیگران می گویند انجام ندهید. تنها به آنها گوش فرا دهید و فقط آن چیزی را انجام دهید که احساس خوبی را به شما عرضه می کند.
D.
Don't go on brand name. Wear those things in which you feel comfortable.
د) بدنبال مارکهای معروف نباشد. آن چیزهائی را بپوشید که به شما احساس راحتی دست میدهد.
E.
Don't waste your money on unnecessary things. Spend on those who really are in need.
ه) پول خود را بخاطر چیزهای غیر ضروری هدر ندهید. تنها بخاطر چیزهائی خرج کنید که واقعا به آنها نیاز دارید.
F.
After all, it's your life. Why give others the chance to rule your
life?'
و) نکته آخر اینکه، این زندگی شماست. چرا به دیگران این فرصت را می دهید که برای زندگیتان تعیین تکلیف نمایند؟
1. 400 آجر را در اتاقی بسته بگذار.
2. کارمندان جدید را در اتاق بگذار و در را ببند.
3- آنها را ترک کن و بعد از 6 ساعت برگرد.
سپس موقعیتها را تجزیه تحلیل کن:
الف: اگر آنها آجرها را دارند می شمرند آنها را بخش حسابداری بگذار.
ب: اگر آنها از نو (برای بار دوم) دارند آنها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذار.
ج: اگر آنها همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند،(گند زده اند) آنها را در بخش مهندسی بگذار.
د: اگر آنها آجرها را به طرز فوق العاده ای مرتب کرده اند آنها را در بخش برنامه ریزی بگذار.
ه: اگر آنها آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند آنها را در بخش اداری بگذار.
و: اگر آنها در حال خوابند، آنها را در بخش حراست بگذار.
ز: اگر آنها آجرها را تکه تکه کرده اند آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذار.
ح: اگر آنها بیکار نشسته اند آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذار.
ط:اگر آنها سعی می کنند آجرها ترکیبهای مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذار.
ک: اگر آنها اتاق را ترک کرده اند آنها را در قسمت بازاریابی بگذار .
ل: اگر آنها به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذار.
م: اگر آنها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند: بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها، به آنها تبریک بگو و آنها را در قسمت مدیریت ارشد قرار بده
1- شما دختری را در یک مهمانى میبینید. به سوى او میروید و میگوئید: «من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» این بازاریابى مستقیم است.
٢- شما با تعدادى از دوستانتان در یک مهمانى هستید و دختر زیبایى را میبینید. یکى از دوستان شما به او نزدیک میشود و شما را به او نشان میدهد و میگوید: «او خیلى ثروتمند است. با او ازدواج میکنى؟» این تبلیغات است.
٣- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید. از او شماره تلفنش را میگیرید و روز بعد به او تلفن میکنید و میگوئید: «سلام. من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» این بازاریابی از راه دور (Telemarketing) است.
٤- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید. از جا بلند میشوید، لباستان را صاف و صوف میکنید، به نزد او میروید برایش نوشابه میریزید، در را برایش باز میکنید، به او پیشنهاد میکنید که برسانیدش و بعد میگوئید: «ضمناً، من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» این روابط عمومى است.
٥- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید. او بلند میشود و نزد شما میآید و میگوید: «تو خیلى ثروتمندى! با من ازدواج میکنى؟» این یعنى شناخت مارک (تجارى).
٦- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید، نزد او می روید و میگوئید: «من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» او لبخندى به لب میآورد. این یعنى بازخورد (Feedback) مشترى.
٧- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید. نزد او میروید و میگوئید: «من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» و او شما را به شوهرش معرفى میکند. این یعنى فاصله بین عرضه و تقاضا.
٨- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید. نزد او میروید و قبل از این که چیزى بگوئید، شخص دیگرى میآید و به او میگوید: «من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» و او به آن فرد جواب مثبت میدهد. این یعنى رقابتى که سهم شما از بازار را میبلعد.
٩- شما دخترى زیبا را در یک مهمانى میبینید. نزد او میروید و قبل از این که به او بگوئید: «من خیلى ثروتمندم. با من ازدواج میکنى؟» زنتان سر میرسد. این یعنى محدودیت در ورود به بازارهاى جدید.
هریک از جملات را به دقت مطالعه کنید، سپس یکی از پاسخهای «موافق» یا «مخالف» را که به بهترین وجه، رفتار و احساسات شما را تشریح می¬کند علامت بزنید. سعی کنید با توجه به اولین عکس¬العمل خود نسبت به هریک از، آن¬ها را علامت بزنید.
موافق مخالف
1- والدینم مرا تشویق می¬کردند که نسبت به کشف موضوعات جدید علاقه نشان دهم.
2- حداقل یکی از اقوام من یک کارآفرین است.
3- در طول دوران تحصیلی¬ام، من تعداد زیادی مشاغل نیمه وقت داشته¬ام.
4- یک یا هردو والدین من دارای نظرات غیر معمول هستند.
5- اگر من در یک شهر غریبه بدون هیچگونه دوست یا پولی محصور شوم، نسبتاً به خوبی می¬توانم این وضعیت را تحمل کنم.
6- من بیش از افراد دیگر در مورد چیزهای اطرافم کنجکاو هستم.
7- من از فعالیتهای تجاری¬ای لذت می¬برم که مرتباً به روشها و امکانات جدیدی نیازمند باشند.
8- من همیشه خواهان حل مشکلات چالش آور هستم.
9- من نمی توانم در محل کار خود، متحمل فشار زیادی باشم.
10- من توانایی کارکردن در زمانهای طولانی را دارم- حتی در بسیاری از اوقات تا زمان از حال رفتن.
11- زمانیکه با یک مشکل مواجه می¬شوم، معمولاً مجموعه وسیعی از راه¬حلها را بررسی می¬کنم.
12- در بسیاری از اوقات، هنگام انجام یک پروژه در فکر پروژه بعدی هستم.
13- قبل از تقبل یک پروژه مهم، هرآنچه که می¬توانم در مورد آن یاد می¬گیرم.
14- زمانی که با یک مشکل بزرگ مواجه می شوم، از راه¬حلهایی استفاده می¬کنم که کمتر ممکن است به فکر دیگران رسوخ کند.
15- زمانی که یک فعالیت تجاری جدید را متقبل می¬شوم، برای به موفقیت رسانیدن آن مصمم هستم.
16- من بیش از دیگران نسبت به انجام پروژه سخت¬کوشی نشان می¬دهم.
17- من امکان ندارد درهیچ زمانی راجع به نظراتی که راه به هیچ جایی نمی¬برد هیجان زده شوم.
18- زمانی که با گروهی از افراد هم اندیشی می¬کنم با سرعت بیشتری نظرات متعددتری را در قیاس با دیگران ارائه می¬نمایم.
19- در مقایسه با دیگران، از علایق و اطّلاعات بیشتری برخوردارم.
20- زمانی که مهره¬های من رو به زوال می¬گذراند، در مقایسه با دیگران از خود بردباری بیشتری نشان می¬دهم.
21- من نیازمند تعاملات اجتماعی بوده و بسیار به برقراری ارتباط با دیگران علاقه¬مند هستم.
22- من می¬توانم به راحتی، کمبودهایی را در ایده¬های دیگران شناسایی کنم.
23- من به خودم به عنوان یک فرد متخصص نه عامیانه می¬نگرم.
24- زمانیکه اطّلاعات را ارزیابی می کنم، به این اصل معقتدم که منبع اطّلاعات بیش از محتوی اطّلاعات دارای ارزش است.
25- من به راحتی به واسطه موارد گوناگون و غیرقابل پیش ¬بینی مورد اذیت و آزار قرار می¬گیرم.
26- من به راحتی می¬توانم از منافع آنی یا راحتی آتی در جهت دستیابی به اهداف بلند¬ مدت صرفنظر کنم.
27- من برای دستیابی به اهداف، پا فشاری زیادی دارم.
28- چیزهایی که برای دیگران خیلی واضح و مشهود است، برای من اینگونه نیست.
همیشه بسیاری از اوقات بعضاً به ندرت هیچ وقت
29- من از شکستن و زیر پا گذاشتن قواعد لذت می¬برم.
30- من از اینکه نمی¬توانم به طور آنی به یک تصمیم برسم ناراحت می¬شوم.
31- ایده هایم آنچنان، شب هنگام، درمغزم در حرکتند که به من اجازه خوابیدن نمی¬دهند.
32- من به خاطر کنجکاوی یا ماجراجویی زیاد با مشکل مواجه می¬شوم.
33- من می¬توانم دیگران را به نفع نظرات خودم مغلوب کنم.
34- من بیش از دیگران می¬توانم شکست و ناکامی را تحمل کنم.
35- من در حلّ مشکلات، به ذهن و اداراکات خود متکی هستم.
36- من می¬توانم برای مدت های طولانی با مشکلات بزرگ دست و پنجه نرم کنم.
37- تواناییهای مشکل¬گشایی من قوی¬تر از تواناییهای اجتماعی¬ام هستند.
38- یک روش منطقی قدم- به – قدم بهترین راه حل برای مشکلات است.
39- من به راحتی می¬توانم دیگران، در مواردی که دچار تردید می¬شوند، آرامش بخشم.
40- از مجموعه صفات و اژه های ذیل، 12 مورد را که بهتر از بقیه تشریح کننده شما هستند انتخاب نمایید.
پر انرژی قابل پیش بینی دارای تفکر باز متقاعد کننده دارای اعتماد به نفس
دارای حضور ذهن احترام گذار غیررسمی نهی کننده شیک و اهل مد
متعهد پرشوق رسمی اصیل نوآور
دارای پشت کار سریع بی جنبش کنجکاو دارای طبیعت مطلوب
جوینده ملاحظه کار یاری رسان عملی عادت مدار
دارای¬قدرت ادراک هوشیار منابع مدار با جرات آینده نگر
خود محور سخت گیر سازمان یافته مستقل دارای تفکر شفاف
غیرهیجانی کارآمد آراسته واقع گرا فهیم
پویا متواضع انعطاف پذیر اجتماعی دوست داشتنی
مشارکت جو حقیقت جو بدون تفکر کامل و دقیق خودمتکی
راهنمای محاسبه امتیاز
جهت محاسبه امتیاز، دور هریک از پاسخ های خود دایره رسم کرده و سپس ارزش کلیه پاسخها را با هم جمع کنید.
سوال موافق مخالف سوال همیشه بسیاری از اوقات گاهی به ندرت هیچ وقت
1 4 1 29 2 3 5 1 0
2 3 1 30 0 2 3 5 1
3 4 1 31 2 4 5 3 0
4 3 1 32 3 4 5 1 0
5 4 1 33 3 4 5 1 0
6 4 1 34 3 4 5 1 0
7 4 1 35 5 4 3 1 0
8 3 1 36 4 5 3 1 0
9 0 1 37 4 5 3 1 0
10 4 1 38 1 2 5 3 0
11 4 1 39 3 4 5 1 0
12 3 1
13 4 1
14 4 1
15 4 1
16 4 1
17 1 4
18 4 1
19 4 1
20 4 1
21 1 4
22 3 1
23 1 4
24 1 4
25 1 4
26 4 1
27 4 1
28 4 1
40) هریک از ویژگیهای زیر دارای دو امتیاز:
پر انرژی، احترام گذار، دارای پشت کار، منابع مدار، مستقل، متعهد، اصیل، دارای اصالت، دارای قدرت ادراک، پرشوق، نوآور، کنجکاو، مشارکت جو، انعطاف پذیر،
هریک از ویژگیهای زیر دارای یک امتیاز:
دارای اعتماد به نفس، آینده نگر، غیررسمی، با جرات، کامل و دقیق، دارای تفکر باز، هوشیار، پویا، بدون تفکر و خودمتکی
نتیجه امتیاز
186-125: چنانچه امتیاز شما در این دامنه قرار دارد، احتمالاً فرد بسیار نوآوری هستید. ایده¬ها به آسانی به نظر شما می¬آیند و نیز شما آگاهی زیرکانه¬ای برای مسائل حل نشده دارا هستید. در مجموع، شما از شیوه نوآورانه¬ای در حل مسائل استفاده می¬کنید. همچنین، قدرت درک احتمالات و فرصتها را، در جایی که دیگران ناکام¬اند، دارا هستید. شما دارای اصالت بوده، خود محور هستید و هیچ مشکلی با فشارهای وارده درجهت تطابق با محیط ندارید. شما دارای آنچنان جراتی برخوردارید که می توانید به جنگ وضعیتهای غیر مطمئن بروید و پیش¬رو¬تر از دیگران خود را جای¬گیری نمایید.
124-77: فردی که در این دامنه، امتیاز کسب می¬کند، دارای وضعیتی نسبتاً نوآور است. اگر چه شما ویژگیهایی همچون استقلال، خود محوری و اعتماد به نفس را کمتر از افراد بسیار نوآور دارا هستید، ولی این کمبودها را به شیوه¬های توجیهی و با صراحت و دقت جبران می¬کنید. همچنین به نتایج موفقیت¬آمیز تلاش¬های کارآفرینانه زمان حال و آینده خود ایمان دارید.
اگر چه کارآفرینانی که از نوآوری قوی¬تری برخوردارند ممکن است در مجموعه متنوعی از سازمانها موفق شوند. ولی کارآفرینانی که از مهارتهای بازاریابی، مذاکره، امور مالی و روابط انسانی برخوردارند، می توانند از بعضی از آنها سبقت گیرند، در نتیجه اگر چه لازم است شما خود را در راستای نوآوری غنی کنید ولی تواناییهای شما در دیگر ابعاد به شما در کسب موفقیت کمک خواهند نمود.
76-27: چنانچه امتیاز شما در این دامنه واقع شده است، احتمال موفقیت شما در کار کردن زیر نظر یک سازمان یا کار کردن برای دیگران بیشتر از شروع یک موسسه جدید برای خودتان است. البته به خاطر بسپارید که تواناییهای نوآوری را می¬توان پرورش و توسعه داد یا از طریق خود پرورشی یا با حضور در کارگاههای آموزشی تقویت نمود. پس، چنانچه علاقه¬مندید موسسه مستقل خودتان را تشکیل دهید، تسیلم نشوید.
|
10 - 8 |
12 - 10 |
۱۶-۱۴ |
۱۸-۱۶ |
۲۰-۱۸ |
یشکنبه |
آمار |
- |
مبانی کامپیوتر |
مبانی |
روش تحقیق |
چهارشنبه |
مدیریت رفتار |
مدیریت |
بازاریابی و |
مبانی سازمان |
مدیریت مالی |
اولا که به بچه های کارشناسی ایمیل دانشگاه تهران نمیدن اما دانشکده ایمیل میده. که میشه از اینجا فرمشو دانلود کرد و توی آدرس دانشکده است. ( همون فایلی که به گروه فرستاده شد)
برای بچه های کارشناسی ارشد و دکترا و استادا و کارمندا میشه از خود دانشگاه ایمیل گرفت.
یه اکانت اینترنت تلفنی میدن بعلاوه ایمیل. باید برین اینجا و درخواست عضویت رو بزنید و فرم رو پر کنید. دو هفته بعد نامه اش رو از خانم نجفی بگیرید.
به نام خدا.
چون اسم رشته ایه که میخونیم.... و املای یکم سختی داره کمک میکنه توی ذهن بمونه.
دانشنامه ویکی پدیا در مورد لغت آنترپرنر مینویسه:
An entrepreneur is a person who operates a new enterprise or venture and assumes some accountability for the inherent risks. The term is a loanword from French and was first defined by the Irish economist Richard Cantillon. A female entrepreneur is sometimes known as an entrepreneuse.
The modern myths about entrepreneurs include the idea that they assume the risks involved to undertake a business venture, but that interpretation now appears to be based on a false translation of Cantillon's and Say's ideas. The research data indicate that successful entrepreneurs are actually risk averse. They are successful because their passion for an outcome leads them to organize available resources in new and more valuable ways. In doing so, they are said to efficiently and effectively use the factors of production. Those factors are now deemed to include at least the following elements: land (natural resources), labour (human input into production using available resources), capital (any type of equipment used in production i.e. machinery), intelligence and knowledge, and creativity. A person who can efficiently manage these factors in pursuit of a real opportunity to add value in the long-run, may expand (future prospects of larger firms and businesses), and become successful.
Entrepreneurship is often difficult and tricky, as many new ventures fail. Entrepreneur is often synonymous with founder. Most commonly, the term entrepreneur applies to someone who creates value by offering a product or service. Entrepreneurs often have strong beliefs about a market opportunity and organize their resources effectively to accomplish an outcome that changes existing interactions. Some observers see them as being willing to accept a high level of personal, professional or financial risk to pursue that opportunity, but the emerging evidence indicates they are more passionate experts than gamblers. Business entrepreneurs are viewed as fundamentally important in the capitalistic society. Some distinguish business entrepreneurs as either "political entrepreneurs" or "market entrepreneurs," while social entrepreneurs' principal objectives include the creation of a social and/or environmental benefit.
امیدوارم اینجا پلی باشه برای ارتباط بچه های همدوره ای و یا هم رشته ای.
به همراه گروپی که توی یاهو درست شده....
http://groups.yahoo.com/group/entrepreneur86/